آرشيداآرشيدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

آرشيدا بهار زندگي ما

تولد دختر کوچولوی من .....

سلام بر همگی دوستان عزیز ... از همه به دلیل کم کاریهام عذرخواهی می کنم ... چه کنیم از دست روزگار آخه کار و درس با هم قاطی شده .... الان ما شمال پیش مامان مهری و باباعباس و دایی مجتبی و دایی محسن هستیم آرشیدا اینجارو خیلی دوست داره من مرداد ماه تعطیل هستم و با آرشیدا شمال اومدم  فردا تولد پرنسس کوچولوی منه آرشیدا روز به روز بزرگتر میشه فردا برای آرشیدا یه تولد کوچولو گرفتیم ... دختر عزیزم تولدت پیشاپیش مبارک
22 مرداد 1393

تولد مامانی .........

دختر قشنگم دیروز منو با تمام وجودت بوسیدی این بهترین هدیه بود که گرفتم عزیزم شما همه زندگی من هستی دوستت دارم  دیروز با اینکه تولدم بود ولی تمام غصه های عالم تو دلم جمع شده بود ولی با نگاه کردن به تو همه غصه هامو فراموش می کنم ...
19 فروردين 1393

فصل امتحانات

عزیز دلم می دونم این روزها مامان نمی تونه باهات بازی کنه چونکه امتحان داره دختر نازم با اون دستهای کوچولوت دعا کن که مامانی قبول بشه . دیروز با بابایی مهدکودک رفتی خیلی از اونجا خوشت اومد ولی من و بابا راضی نیستی دختر یکی یدونمون مهدکودک بره دوست داریم خونه باشی بذار یه ذره بزرگتر بشی بعد مهدکودک می ری اگه به من باشه دلم می خواد به مدرسه هم نری و تو خونه درس بخونی مخصوصا درسهای مذخرفی که این بچه های بیچاره می خونن دیگه خوندن نداره خیلی شیرین شدی دیگه کاملا با ما حرف می زنی ولی هنوز به بشقاب می گی قشقاب آذر ماه با هم آتلیه رفتیم و یه عالمه عکس گرفتیم اینم عکسهای خوشگلت.   ...
26 دی 1392