و خداوند عشق را آفرید ....
عزیز دلم چقدر زیباست که انسان یک انسان دیگه رو از وجود خودش به دنیا میاره .دلم می خواد الان همه ی دنیارو برای تولدت به تو عزیز دلم هدیه بدم .
چقدر قشنگه وقتی برای اولین بار فرزندت رو در آغوش می گیری .
چقدر قشنگه وقتی برای اولین بار لبخند فرزندت رو می بینی .
چقدر قشنگه وقتی برای اولین بار می بینی فرزندت می شینه, چهاردست و پا می ره , دندون درآورده و ....
مادر شدن حس زیبایی که من با تمام وجودم زمانی که دکترم ختم بارداریمو صبح روز شنبه 89/05/23 اعلام کرد حس کردم .برام هیچ چیز جز سلامتی شما کوچولوی دوست داشتنیم , مهم نبود .زمانی که عزیز دلم تو شکمم برای زنده بودنت دست و پا می زدی حس کردم مادرم و باید برای تداوم زندگی دخترم تلاش کنم . مادر یعنی پناهگاهی امن ,اونوقت بود که با همه ی وجودم تاجایی که ممکن بود جنگیدم ,برای این که تو شکمم بیشتر بمونی این تغییر و تحول درونی رو زمانیکه بعد از ده روز از متولد شدنت دیدمت حس کردم .هیچ پناهی به غیر از من نداشتی دستامو حلقه زدم دورت و بدن ضعییفتو تو آغوشم گرفتم همیشه تو زندگی خاطراتی هست که فراموش نمیشن ولی با تمام سختی هایی که عزیز دلم جفتمون برای زنده موندنمون کشیدیم یک دنیا دوستت دارم.... در آخر باید بگم امیدوارم تو هم یک روزی مادربشی و این حس زیبا رو تجربه کنی.
مامان خوبم با تمام وجودم دوست دارم