امروز سالگرد عقد مامانی و بابایی
ده سال قبل چنین روزی جمعه ١٦/٣/٨٢ من و بابا محسن جشن عقد کوچکی شمال گرفتیم و دوران نامزدی ما شروع شد. عزیز دلم انگار همین دیروز بود خیلی زود گذشت هم دوران تلخ داشت هم دوران شیرین. الان که دارم این یادداشتهارو مینویسم سر کار هستم. عزیزم ما دیروز ساعت ٨:٣٠ از شمال حرکت کردیم و ساعت ١٢:٣٠ به خونمون رسیدیم. تعطیلات خوبی بود. الان دل مامان مهری و بابا عباس برات تنگ میشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی