آرشيداآرشيدا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

آرشيدا بهار زندگي ما

روزنگار دخترم از یک ماهگی تا شش ماهگی)

1390/5/23 4:28
نویسنده : آتنا
342 بازدید
اشتراک گذاری

 

 حالا مي خوام با هم دفتر زندگي آرشيدا رو ورق بزنيم

آرشيدا ني ني كوچولو ما تا 1 ماهگي يعني روز تولد بابا محسن تهران خونه خاله زهرا بود كه خيلي زحمت كشيد ممنون خاله زهرا و دايي رضا. ني ني ما با اينكه كوچولو خيلي دوست داشتنيه.آرشیدا کوچولو باید بدونی که همه برات زحمت می کشن و دعات می کنن.


 

اينجا عسل مامان 2 ماهشه و شمال خونه مامان مهري و بابا جون رفتيم . آرشيدا دو تا دايي سه تا عمو و یک عمه داره كه خيلي دوسش دارن.

  


 

وقتي آرشيدا 3 ماهش شد اومديم خونمون (22/7/89) بيست و چهارم مهر واكسن زد خيلي گريه كرد. مامان مهري و بابا جون رفتن. بيست و نهم مهر مامان مهري برگشت. وقتي مامان مهري پيشمونه خيلي خوشحالم.

 


اینا عكسهاي 4 ماهگي آرشيداست .ديگه خوردني شده . بابا محسن و دايي محسن هم بودن. دوازدهم آذر 89 بابا محسن اومد دنبالمون.

 


 

شب يلدا آرشيدا 7 روز بود كه تو 5 ماهگي رفته بود و ما خونه پدر جون و مامان سودابه بودیم مامان سودابه کمرش درد می گیره انشا الله زودتر خوب بشی. راستی عمو حسام هم نبود چونکه شاهرود دانشگاه بود .دوم دي با باباجون اومديم شمال . دايي محسن هم اومده ديگه داره سربازيه دايي محسن تموم ميشه.

    

                            


آرشيدا ناناز مامان شش ماه و ده روزشه . بابا محسن دلش يك ذره شده چونكه الان۳۳ روزه كه من و آرشيدا شماليم خونه مامان مهري . مامان مهري‌جونش خيلي زحمت مي‌كشه . بابا محسن اگه بدوني دخترت جيگري شده . الان وقتي با عسل مامان حرف مي‌زنيم مي خنده و بازي مي‌كنه. اون عاشق لوستر و لامپه

.بازی کردن

 

استراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)